دست بر قضا از همان ماههای اولی که به ایران بازگشتم برای تأسیس و تجهیز یکی دو آزمایشگاه تحقیقاتی سروکارم افتاد به امور اداری و مالی در مثلاً سالمترین سیستم مملکت که سیستم علمی و دانشگاهی باشد و، بعد از یک سال و اندی، بیشتر از آنکه اورِکا اورِکا گویان به کشفیات علمی تازهام برسم!!، تبدیل شدهام به یک دایرهالمعارف آنلاین امور اداری و آشنا به ریزهکاریهای دفتری این معاون و آن رئیس و چهها که ندیدم و البته خوشبختانه نیاموختم!! همین شد که نسبت به بودجههایی که در دانشگاهها خرج میشود خیلی حساستر شدهام و سعی کردهام لااقل خودم را از این گردباد حیف و میلهای روزانهی حق مردم - که "میل"ش نوش جان آن «میل»کنندگان- به هر سختی که شده بیرون بیاورم و لااقل اموری که مسئولیت آنها بر عهدهی من است حساب و کتاب درست و روشنی داشته باشند تا به خیال خودم مدیون هفتاد میلیون آدم نشوم. این نگرانی وسواسگونه تا جایی پیش رفته که در جلساتی که برگزار میشود تقریباً هیچ چیز نمیخورم و تا حالا همهی سهم من از بیتالمال به جز آن حقوق مثلاً ماهیانهای که نه ماه یک بار میگیرم یک نصف موز بوده و چهار وعده ناهار مصلحتی در جلسات و البته به لطف آبدارچی عزیزمان روزی یکی دو تا چایی که به جای آنها هم چند تا از فاکتورهای خرید تجهیزات آزمایشگاه را به دانشگاه تحویل ندادم که مثلاً با این هفتاد میلیون نفر بیحساب شده باشم.
نمیدانم بامی که خاوری و دوستان از پشت آن افتاده بودند بلندتر بود یا بامی که امثال من از آن افتادهایم و اینکه شاید هر دوی ما به آدرس و شمارهی تلفن یک روانشناس نیاز داشته باشیم، اما اینها را گفتم که بگویم اگر گذرمان به این سفره افتاد، خودمان را فریب ندهیم که چون بردند و خوردند، میبریم و میخوریم تا حقمان را گرفته باشیم. زشتی زشتی را عادت میکند؛ به زشتی عادت نکنیم...
پینوشت: مناسبتهای این نوشته عبارتند از: جوگیر بودن در حال و هوای سالروز انقلاب مشروطه، جوگیر شدن در حال و هوای نزدیک بودن سالروز آزادی اولین اسرای هشت سال جنگ، سرتان را درد نیاورم: جوگیر شدن در سالروزهای بیشمار چندصد سال تاریخ چپاول خودیها و مبارزهی ما نخودیها! :-)
عکس از فرزانه صفویمنش، میامی، فلوریدا، دسامبر ۲۰۱۲ میلادی
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۵ساعت 21:34 توسط فرزانه صفویمنش |
این حافظهی وقتنشناس......برچسب : نویسنده : farznameh بازدید : 121