پَرشِ طبقاتی...

ساخت وبلاگ

شهر مونت‌کارلوی کشور موناکو که از همسایه‌های جنوبی فرانسه است برای آماردانان اهمیتی تاریخی دارد که چون با کمی جستجو در گوگل آن را خواهید یافت وقتتان را برای توضیح آن نمی‌گیرم! اما این شهر از سه سال پیش برای من به دلیلی دیگر اهمیتی دوچندان پیدا کرد. ماجرا این بود که، حدود سه سال پیش در سفری به این شهر، لابد از سر عِرقی که به رشته‌ی تحصیلی خواهرم یعنی زیست‌شناسی دریا داشتم، سر از موزه‌ی‌ اقیانوس‌شناسی معروفش در آوردم و روبروی یکی از آکواریوم‌هایش یک‌دفعه چشم در چشم همین ماهی عجیب و غریبی شدم که با بقیه‌ی هم‌سلولی‌هایش فرق‌های زیادی داشت. از اختلافی بارز در شکل باله‌ها و رنگ پوستشان بگیر تا نوع زل‌زدن به ما این طرف آکواریومی‌ها معلوم بود که این ماهی و آن ماهی‌ها از طبقه‌ها‌ی اجتماعی کاملاً متفاوتی آمده‌اند! چنان غمی در چشمانش موج می‌زد که انگار دارد، دور از شلوغی شهری که سرخوشانه با قطعه‌‌ی جازی پا می‌کوبد، در تنهایی امن هندزفیری‌اش کمانچه‌ی کلهر گوش می‌دهد!... از موزه که بیرون آمدم مثل اینکه کسی یک دفعه آن هندزفیری را از گوشم برداشته باشد به خودم آمدم و فهمیدم که ای دل غافل! چقدر غرق شده‌ام. چشمان آن ماهی جز آیینه‌ا‌ی در برابر چشمان خودم نبوده و‌ صدای کمانچه‌ی کلهری هم که طنین ثابت آن روزهایم شده بود چیزی جز پژواک صدای ضربه‌های فرود آمدن آدم‌هایی نبود که در طول سال‌ها بی‌محابا و ناغافل از طبقه‌ی خودشان به طبقه‌ی ما و دست بر قضا درست روی سر ما فرود آمده بودند و ماه‌ها و سال‌ها روی عصب‌هایش دویده بودند و بعد، با پاشنه‌های میخی‌ِ خودخواهی‌شان، سرهای ساکنین طبقه را مثل پله‌های نردبان یکی‌یکی زیر پا گذاشته بودند و به طبقه‌ی دیگری پریده بودند!... تا کی می‌شود دست روی دست گذاشت و به روی خود نیاورد؟! بیاییم مرد و مردانه مثل همان ماهی موزه‌ی موناکو در چشمان هم زل بزنیم و رک و راست در گوش هم روزی صد بار بخوانیم که یادمان بماند، وقتی خواستیم راه میان‌بر برویم و به جای پله‌ها را یکی‌یکی رفتن، بی‌خبر، از طبقه‌ای به طبقه‌ی دیگر بپریم، حواسمان به اختلاف ساعت دو طبقه که گاهی به اندازه‌ی دو سیاره از هم دورند باشد. مبادا به ساعت آن طبقه، نیمه‌شبی، روی سر کسی فرود بیاییم که پس از سال‌ها جان کندن خواسته باشد شبی را آسوده بر ایوان بی‌سقفی به صبح برساند. آخ که ما آدم‌ها چقدر زخم خورده‌ایم از خودهای آگاه و ناآگاه همدیگر!...

عکس از فرزانه صفوی‌منش، مونت‌کارلو، موناکو، نوامبر ۲۰۱۳


این حافظه‌ی وقت‌نشناس......
ما را در سایت این حافظه‌ی وقت‌نشناس... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farznameh بازدید : 115 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 16:35