میخواستم به هومپیج شخصیام بخشی به اسم Those who I am inspired of اضافه کنم و اسم سه نفر را بنویسم: رابینهود، آبدارچی عزیزمان در پژوهشکده، و رانندهی تاکسی آخرین روز اقامتم در کایزرسلاترن؛ اما ترسیدم رد صلاحیتم کنند و دیگر نگذارند برای این صد و ده تا دانشجو قصه بگویم. اینطورهاست دیگر؛ "شخصیتهایی در مناند که هرگز دور یک میز غذا نخوردهاند"...
پینوشتِ معرفیکتابطورانه!: شعروارهی آخرین سطر از گروس عبدالملکیان است که "پذیرفتن"اش را تازه تمام کردهام و خوشم آمد.
پینوشتِ نابواژه-احیاکنندگانه: آبدارچی کلمهی قشنگ و اصیلی است. بیایید با به کار بردنش بار معنایی جدیدا" رایج شدهی نسبتا" توهینآمیز آن را محو و دوباره زندهاش کنیم...ا
این حافظهی وقتنشناس......برچسب : نویسنده : farznameh بازدید : 114